راه های کسب درامد بدون نیاز به سرمایه , دوره های آموزشی بینظیر و ایده های فوق العاده برای ایجاد استارت آپ با ما همراه باشید تا به ثروت برسید

محل لوگو

آمار سایت

نظرسنجی سایت

میزان رضایتمندی شما از سایت

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 4
  • بازدید دیروز : 3
  • بازدید کل : 21429

۳۰ مشکل کسب و کار که CRM حل می کند(قسمت اول)


۳۰ مشکل کسب و کار که CRM حل می کند(قسمت اول)

30 مشکل کسب و کار که CRM حل می کند(قسمت اول)

در این پست به پاسخ این سؤال پرداخته می شود “CRM چه مشکلاتی از کسب و کار را حل می کند؟” و تمامی کارکردهای آن روشن می شود.

الف) وظایف روزانه

۱. پایگاه داده سازماندهی نشده

کسب و کارهای سازماندهی نشده سودآوری ندارند!

اولین و اصلی ترین شیوه کمک CRM به کسب و کار شما از طریق سازماندهی تمامی داده های شما بر روی یک پلتفورم است؛ چه واحد فروش، بازاریابی و چه پشتیبانی مشتری باشد.


 


۲. به روزرسانی آدرس

روزهای به روزرسانی دستی گذشته است

CRM به طور خودکار تمامی مخاطبان شما را در هر زمانی که به آن ها نیاز داشته باشید ذخیره و بازیابی می کند.

۳. برنامه ریزی رویداد

چه کسی دیگر وقت انجام دستی این کار را دارد؟

خیلی ساده درون CRM آن را زمانه بندی کنید. اجازه دهید مشتریان و کارکنان شما، با راه اندازی پیگیری های خودکار، درباره آن بدانند.

۴. ارتباطات با مشتری

می تواند از این هم مهم تر باشد؟

خیر! برقراری ارتباط تنها چیزی که در عصر رقابت شدید کاملا حیاتی است، و باید از طریق ارتباطات مشتری اثربخش محقق گردد. در حقیقت، حفظ مشتری فعلی ۶-۷ مرتبه نسبت به کسب مشتری جدید ارزان تر است. با داشتن یک نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری اثربخش می توانید با مشتری تماس بگیرید، پیام بفرستید یا ایمیل ارسال کنید بدون اینکه بین پنجره ها جابجا شوید.


 


۵. فهرست کارهایی که باید انجام شود

حافظه ضعیفی دارید؟ اجازه دهید CRM به شما خدمت کند!

دیگر هیچ وظیفه مهمی را از دست نخواهید داد! صندوق ورودی ایمیل شما مکانی مناسب برای پیگیری وظایفتان نیست. CRM به شما فهرست و نمایه ای دقیق از تمامی وظایفی که باید انجام دهید نشان خواهد داد و حتی به شما زمان جلسات را یادآوری خواهد کرد.

30 مشکل کسب و کار که CRM حل می کند(قسمت اول)

۶. مستندسازی فعالیت ها

مستندسازی کاری خسته کننده است؛ بیایید با آن روبرو شویم!

هیچ کس دیگر خواهان مستندسازی دستی نیست. نه تنها این کار خسته کننده و یکنواخت است، بلکه به شدت زیان آور است. نیروی کار شما می تواند زمان مشابه را صرف فروش یا ارائه خدمات به مشتریان کند. CRM اولویت های شما را تعیین خواهد کرد.

۷. مدیریت داده

پشتیبانی داده انجام دهید!

CRM مرتبا از داده های شما، اغلب بر روی Cloud، نسخه پشتیبان تهیه می کند، تا هر زمانی که بخواهید به آن ها دسترسی داشته باشید. پیش از این، اگر هارد دیسک یا نرم افزار شما خراب می شد، کسب و کار شما ضربه شدیدی می خورد. تمامی داده های شما و تا حدی کسب و کار شما نیز از بین می رفت.


 


ب) بازاریابی و فروش

۸. بازاریابی

راه حلی برای موانع بازاریابی دیجیتال شما!

با استفاده از CRM، می توانید، با فراهم نمودن پیامی سازگار در تمامی نقاط بازاریابی، همه تجارب مشتری را شخصی سازی کنید. چگونه این کار انجام می شود؟ با استفاده از CRM در کنار خودکارسازی بازاریابی، می توانید دیدی یکتا از هر مشتری به همراه اطلاعاتی که از نقاط ارتباط با مشتری بدست آمده خلق کنید.

۹. اشتراک محتوا

همه آن را از CRM خود بدانید!

Seth Godin می گوید: بازاریابی محتوا تنها شکل بازاریابی است که باقی مانده است. هنگامی که از هرگونه پلتفورم طرف سومی استفاده می کنید تا محتوایتان را منتشر کنید، می توانید بررسی کنید کدام محتوا در چه زمانی به بستن قرارداد کمک کرده است. و در ادامه، می توانید از این اطلاعات برای اصلاح بازاریابی محتوای خود استفاده کنید.

علاوه بر این، CRM می تواند با وب سایت شما یکپارچه شود و به یک سیستم مدیریت محتوای کامل تبدیل شود.

30 مشکل کسب و کار که CRM حل می کند(قسمت اول)

۱۰. بازاریابی کمپین ایمیل

چرا به طور مجزا اینکار را انجام دهید؟ با CRM یکپارچه اش کنید

بازاریابی ایمیلی همچنان بالاترین ROI را به عنوان ابزار بازاریابی برای تلاش های B2B دارد. در واقع حدود ۱۶۰۰۰۰۰ ریال به ازای هر ریال هزینه باز می گرداند.

۳۰ مشکل کسب و کار که CRM حل می کند(قسمت اول)
انتشار : ۲ آبان ۱۳۹۶

۲۰ دلیل برای گوش دادن به کتابهای صوتی


۲۰ دلیل برای گوش دادن به کتابهای صوتی

CHM-audiobooks

کتاب خواندن فقط این نیست که بنشینید و کتابی را در جلوی خود نگه دارید و مطالعه نمائید. خوانندگان می توانند با گوش دادن به کتابهای صوتی به کتابهای بیشتری دسترسی داشته و مطالعه کنند.

در زیر ۲۰ دلیل برای گوش دادن به کتابهای صوتی عنوان شده است:

یادگیری:

خواندن و گوش دادن دو راه مهم برای یادگیری هستند اما کتابهای صوتی به خواننده این امکان را می دهد تا با کتابها به صورت متفاوتی از کتابهای چاپی درگیر شود.

۱- اگر شما یک خواننده کندی هستید بایستی به کتابهای صوتی گوش کنید در نتیجه شما می توانید کتابها را سریعتر از کتابهای چاپی مطالعه نمائید.

۲- کتابهای صوتی راه بهتری برای مطالعه کتاب هستند به دلیل صدای گوینده. وقتی که به کتابهای صوتی گوش می دهید بهتر آنرا می فهمید وقتی که گوینده صدای خود را در موقعیت های مختلف و برای کاراکترهای مختلف تغییر می دهد و فقط کتاب نمی خواند بلکه نقش هم بازی می کند. یک صدا می تواند محتوای بیشتری را نسبت به متون چاپی بیان کند.

۳- وقتی که شما به یک کتاب صوتی گوش می دهید شما می دانید که چگونه کلمات را تلفظ کنید چرا که گوینده در ابتدا آنها را بیان کرده است. تفاوت تلفظ کلمات در کتابها با گویندگی فردی آمریکایی و در مقایسه با گویندگی فردی بریتانیایی نمونه خوبی برای این موضوع می باشد.

۴- به ویژه برای کودکان درک شنیداری باعث رشد درک خواندن آنها می شود. آیا قبل از راه رفتن چهار دست و پا نمی رویم و آیا قبل از خواندن ، صحبت نمی کنیم؟

۵- وقتی شما به کتابهای صوتی گوش می کنید در یادگیری لغت به شما کمک می کند. وقتی لغات بیشتری در متون شنیده می شود لغات بیشتری یاد گرفته می شود.

قابل حمل:

کتابهای صوتی هم مانند کتابهای چاپی قابل حمل هستند اما به روشی متفاوت. در مورد کتابهای صوتی شما می توانید کتابهای بیشتری را به همراه داشته باشید.

۶- این کتابها را با خود به اتومبیلتان ببرید! در سفرهای جاده ای ، در رفت و آمد به سر کارتان ، مدرسه و در حال اجرای فعالیتهایتان آنها را همراه خود داشته باشید.

۷- همچنین کتابهای صوتی برای گوش کردن در زمان پیاده روی ، دویدن و ورزش کردن بسیار مناسب است.

۸- به کتابهای صوتی وقتی که در حال رنگ کردن منزل ، انجام کارهای خانه ، تمیز کاری ، لباسشویی و … هستید، گوش کنید.

۹- فکر کنید ببینید که چه تعداد کتابی را می توانید بخوانید در حالی که دارید کارهای دیگرتان را هم انجام می دهید.

۱۰- در حالی که دارید هنگام صبح برای بیرون رفتن آماده می شوید ، وقتی که دارید برای خوابیدن آماده می شوید به کتابهای صوتی گوش کنید. شما می توانید زمانهای خیلی بیشتری را برای گوش دادن پیدا کنید.

AudioBook_sm

مزایا نسبت به نسخه چاپی:

۱۱- گوش دادن به کتابهای صوتی جالب است زیرا که گوینده در اصل یک بازیگر است. این مثل اینست که در حال تماشای تلویزیون هستید بدون تصویر.

۱۲- شما همه جزئیات کوچک را هم در کتابهای صوتی می شنوید. گاهی افراد ممکن است یک پاراگراف یا صفحه را از دست بدهند که می تواند بخش مهمی از کتاب باشد اما گوش دادن به کتابهای صوتی باعث می شود شما شنونده بهتری بشوید.

۱۳- گوش دادن به کتابهای صوتی تعداد کتابهایی را که کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان می خوانند را افزایش می دهد. اگر شما در طی هفته به دو و یا بیشتر از دو کتاب صوتی گوش کنید شما دست کم ۸ کتاب را در یک ماه مطالعه کرده اید که این رقم بیشتر از چیزی است که بیشتر مردم در یک سال مطالعه می کنند!

۱۴- شما می توانید کتاب مورد نظرتان را بر روی iPod یا MP3 پلیرتان دانلود کرده و هرجا و هر وقت که خواستید به آن گوش کنید.

۱۵- کتابهای صوتی در مقایسه با کتابهای چاپی با محیط زیست سازگارترند. شما با گوش دادن به کتابهای صوتی درختان را از خطر قطع شدن نجات می دهید.

AudioBook_sm2

راحت بودن استفاده:

۱۶- شما حتی زمانی که قادر به دیدن نیستید می توانید بشنوید. این موضوع برای کسانی که مشکلات بینایی دارند فوق العاده اهمیت دارد.

۱۷- کتابهای صوتی در دسترس هستند. شما می توانید آنها را در کتابخانه ها و یا در سایتهایی که امکان دانلود این کتابها وجود دارد ، بیابید.

۱۸- با گوش دادن به کتابهای صوتی زمان تماشا کردن تلویزیون به نصف کاهش می یابد و یا حتی کاملا حذف می شود. کتاب بهترین دوست است. آیا تاکنون شنیده اید که بگویند تلویزیون بهترین دوست است؟

۱۹- شما می توانید در شب از طریق MP3 پلیر بدون اینکه مزاحم خواب هم اتاقی خود شوید به کتابهای صوتی گوش کنید و نیازی هم به روشنایی نیست در صورتی که برای مطالعه کتابهای چاپی نیاز به نور و روشنایی دارید.

۲۰- ابزار و وسائل زیادی برای گوش دادن به کتابهای صوتی وجود دارد. شما می توانید با MP3 پلیر ، در اتومبیل از طریق CD پلیر ، یک کامپیوتر ، یک سیستم صوتی خانگی و … به کتابهای صوتی گوش بدهید.

همانند یک کتاب چاپی خوب ، کتابهای صوتی هم می توانند برای مطالعه راحت و جالب باشند که باعث شوند بارها و بارها به آنها گوش دهید. پس منتظر چه چیزی هستید؟

۲۰ دلیل برای گوش دادن به کتابهای صوتی
انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۶

ویدئو آموزش بالا بردن اعتماد به نفس - جک کنفیلد


p><!--StartFragment

خودباوری یا اعتماد به نفس یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربه‌های قبلی، به توانایی‌ها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیت‌آمیز اعتماد و باور دارد.

خصوصیت دارا بودن اعتماد به خویشتن نقش حیاتی در پیشرفت و موفقیت‌های یک فرد ایفا می‌کند.

اعتماد به نفس عامل اکتسابی است ؛

و از بدو تولد پایه‌های آن در ذهن هر یک از انسانها گذاشته و با مرور زمان این امر عمیق‌تر می‌شود.

پژوهشگران دریافتند که برخلاف آنچه تصور می‌شود، اعتماد به نفس کودکان تا سن پنج سالگی به طور کامل شکل می‌گیرد.

اغلب افراد موفق اعتماد به نفس بالایی دارند.

پر واضح است که آنها به خود و آنچه که انجام می دهند ایمان دارند.

به یاد داشته باشید که :موفقیت آنها سبب افزایش اعتماد به نفسشان نشده؛

بلکه روحیه ی خودباوری این افراد، آن ها را به سمت موفقیت سوق داده است.

یادتان باشد هیچ چیز بهتر نخواهد شد، تا زمانی که شما تغییر مثبتی بکنید.

جک کانفیلد در این ویدئو ۵ راه برای رسیدن به حداکثر اعتماد به نفس ممکن پیشنهاد می کند.

p style="text-align: center;"><!--EndFragment

آموزش تصویری ساخت شماره مجازی


شماره مجازی چیست؟

شماره یا سیم کارت مجازی همانند سیم کارت و شماره واقعی شما عمل کرده و به عنوان اطلاعات شخصی شما برای دریافت و ارسال تماس یا پیامک استفاده می‌شود. شماره مجازی برخلاف شماره واقعی هویت فیزیکی و سیم کارت نداشته و به واسطه نرم افزارهایی امکان استفاده از خدمات آن وجود دارد. این نرم افزارها عموماً تحت وب بوده و یا همانند نرم افزارهای پیام‌رسان عمل می‌کنند. به همین دلیل برای استفاده از خدمات این شماره‌های مجازی نیازمند اتصال به اینترنت هستیم. معمولاً این برنامه‌ها شماره‌هایی رایگان به کاربران ارائه می‌دهند و برای برقراری تماس هزینه از مشترکین دریافت می‌کنند که بسیار کمتر از هزینه‌های اپراتورهای واقعی است. شماره‌های مجازی رایگان معمولاً موقت بوده و برای ثبت آن شماره و یا تمدید آن باید هزینه‌ای پرداخت کنید.

چرا باید از شماره مجازی استفاده کنم؟

  • حریم خصوصی: همه ما می‌دانیم که برای استفاده بسیاری از برنامه‌های پیام‌رسان و ثبت‌ نام در آنها نیازمند شماره شخصی شماست. البته این فرآیندی طبیعی و عادیست، چرا که احراز هویت شما از این طریق انجام شده و دیگر نیازی به وارد کردن نام کاربری، رمز عبور، ایمیل و… نیست. استفاده از شماره، سادگی و امنیت را برای کاربران به ارمغان می‌آورد اما بسیاری از کاربران دچار مشکلاتی نیز می‌شوند. بسیاری از برنامه‌ها شماره شخصی شما را به کاربران خود نمایش می‌دهند و این قطعاً چیزیست که شما دوست نخواهید داشت. برای مثال شماره موبایل شما در برنامه وایبر برای رویت دیگران آزاد است و یا درصورتی که شماره فردی در مخاطبین تلگرام شما ذخیره باشد، تلگرام به طرف مقابل نیز شماره شما را نشان خواهد داد. ضمناً اگر فردی شماره شخصی شما را داشته باشد می‌تواند از طریق آن شماره به تمامی اکانت‌های شبکه‌های مجازی شما نیز دسترسی داشته باشد. برای مثال با ذخیره کردن شماره دوست خود قادر خواهید بود اکانت تلگرام، تانگو، وایبر، وی‌چت، فیسبوک، اینستاگرام و… آن فرد را در صورت عضویت مشاهده نمایید.
  • استفاده از چند اکانت: وقتی شما برای ارتباط با دیگران به اکانتی به غیر از اکانت خود نیاز داشته باشید می‌توانید از شماره مجازی رایگان استفاده کنید. برای مثال شما داری کسب و کاری هستید و نیاز دارید برای پشتیبانی از طریق شبکه‌های مجازی، شماره خود را به دیگران دهید و به دلیل شخصی بود شماره خود تمایل به استفاده از شماره مجازی خواهید داشت. همچنین چون اغلب شماره‌های مجازی به صورت رایگان ارائه می‌شود نیاز به خرید سیم کارت واقعی و پرداخت هزینه نخواهید داشت.

آموزش تصویری ساخت شماره مجازی
انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۶

زندگی نامه لی کا-شینگ


زندگینامه ی کاشینگ لی

امروزه در چین کمتر کسی است که نام میلیاردر معروف لیکا شینگ را نشنیده باشد، مردی که با توانایی و اراده فولادینش در چند دهه اخیر توانسته است شرکت‌های بزرگی را در هنگ‌کنگ پایه‌ریزی نماید و شعبات آن‌ها را به کشورهای آمریکایی و اروپایی انتقال دهد. این مدیر موفق اخیرا بر اساس رده بندی مجله«فوربز» با سرمایه ای معادل 13 میلیارد دلار به عنوان ثروتمندترین فرد در چین و هنگ کنگ شناخته شده است. در سال 1928 لیکا شینگ در چائوزو کشور چین به دنیا آمد. خانواده او علاقه فراوانی به علم و دانش داشتند و از همین رو تمام فرزندان را از همان سنین کودکی به فراگیری علوم مختلف تشویق می‌کردند. در سال 1940 هنگامی که او 12 ساله بود، پدرش تصمیم گرفت تا محل زندگی خانواده را به هنگ‌کنگ منتقل سازد. اگر چه با مهاجرت خانواده به هنگ‌کنگ آن‌ها از صدمات جنگ و درگیری آن سال‌ها رهایی یافتند، اما اندکی بعد، پدر در بستر بیماری افتاد و سرانجام در سا 1943 جان سپرد. با مرگ پدر، لیکا شینگ که فرزند ارشد خانواده بود ناچار به ترک تحصیل و یافتن شغلی مناسب جهت گرداندن اوضاع مالی خانواده و خواهر و برادر کو چکش شد. پسر 15 ساله ابتدا به یک کارخانه بند ساعت‌سازی رفت و مشغول به‌کار شد. چندی بعد در یک فروشگاه لوازم پلاستیکی به‌عنوان فروشنده به کار مشغول شد. اندکی بعد به سبب کار فراوان و لیاقت و ذکاوتی که از خود به نمایش گذارده بود، به‌عنوان مسئول فروش فروشگاه و پس از آن نیز مدیریت اصلی فروشگاه را بر عهده گرفت. در سال 1950 با سرمایه نسبتا قابل قبولی که خود پس‌انداز کرده بود یک کارگاه ساخت لوازم پلاستیکی برای خودش دست و پا کرد و نام آن را چونگ‌کنگ گذاشت. دیری نپایید که کارگاه کوچک چونگ‌کنگ به یک کمپانی بزرگ ساخت اسباب بازی و گل‌های پلاستیکی تبدیل شد. در سن 30 سالگی نیز در کنار کمپانی و کارخانه، اقدام به خرید زمین و املاک در هنگ‌کنگ نمود بطوری که در عرض مدت کوتاهی پس از دولت حاکم بر هنگ‌کنگ، او بزرگ‌ترین زمین دار این منطقه شناخته شد. دیگر تقریبا همه مردم با نام او به‌عنوان یک سرمایه‌دار بزرگ آشنا شده بودند. کسی که از سن 15 سالگی با کارگری دریک کارخانه به عرصه تجارت قدم گذارده بود و حال با در اختیار داشتن چهار کمپانی بزرگ و نامدار چئونگ‌کنگ، هاتچیسون وهامپوا، چئونگ‌کنگ اینفراستروکتور و هنگ‌کنگ الکتریک هولدینگز به‌عنوان ثروتمندترین کارآفرین چین و هنگ‌کنگ لقب گرفته بود. کمپانی‌های او هم اکنون در بیش از 24 کشور دنیا چون ایالات متحده، کانادا، انگلستان، آلمان و فرانسه شعبه دارند و بازار کالاهای این کمپانی ها بیش از 450 میلیارد دلار برآورده شده است. البته فعالیت لیکا شینگ در کشورهای دیگر تنها به این موضوع ختم نمی‌شود، انواع هتل، ترمینال‌های مسافری، کارخانجات کوچک محصولات متنوع، کمپانی‌های ارتباطی، کمپانی‌های حمل و نقل و انرژی همه و همه در کنار مستقلات او در کشورهای مختلف از جمله دارایی‌های او محسوب می‌شوند. اما راز موفقیت او در چیست؟ اولین مساله ای که در چشم آشنایان و دوستان او جلوه‌گر می‌شود، اعتماد به نفس فوق‌العاده اوست. او با اعتماد به نفسی، بی‌نظیر توانست از کارگری و فروشندگی به چنین مقامی دست یابد. مورد دوم، سخت کوشی اوست. هیچ‌کس در مقابل او جرات ابراز خستگی ندارد چرا که او حتی در همین سنین کهولت از همه بیشتر فعالیت می‌کند. مورد سوم را می‌توان عشق و علاقه فراوان او به تحصیل علوم مختلف و نوین دانست. اگر چه او در دوران نوجوانی موفق به ادامه تحصیل نشد اما این امر هرگز سبب نشد که او از مطالعه کتب مختلف دوربماند. او از همان دوران و تا به اکنون که به سنین کهن‌سالی رسیده است. هر شب بدون استثنا پیش از خواب چند صفحه مطالعه می‌کند و نزدیکان او هرگز شبی را به یاد ندارند که بدون کتاب به تختش برود. اما عامل چهارم را که می‌توان مهمترین علت تمایز او از دیگر کارآفرینان و مدیران صنعتی در این پهنه سخت رقابت دانست، خلاقیت و نوآوری اوست در تمامی قلمروی صنعتی‌اش و برای تمامی محصولاتش، در برهه‌های زمانی مشخص با بکارگیری خلاقیت ذاتی‌اش نوعی نوآوری پدید می‌آورد که اگر چه اندک اما فاصله او را از رقیبانش بیشتر می‌سازد. لیکا شینگ در این زمینه شهرت عجیبی بدست آورده است. به گونه ای که دیگر برای همگان، چه مصرف کننده، چه مدیران کارخانه‌هایش و چه رقبای تجاری‌اش به مساله‌ای عادی تبدیل شده که حتی اگر محصول با فروشی بسیار عالی همراه باشد، باز هم او با رسیدن موعد مورد نظر، به‌گونه‌ای شکل، کیفیت و یا کمیت آن را تغییر می‌دهد تا بازار و مصرف‌کنندگان به یک شکل خاص عادت نکنند و این‌گونه رقبا از تولید مشابه به سود کلان دست نیابند. این‌ها همه از مواردی است که سبب شده لیکا شینگ در چین و هنگ‌کنگ به عنوان مقتدرترین مدیر و سرمایه‌دارترین کارآفرین شناخته شود.

زندگی نامه لی کا-شینگ
انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۶

۶ تمرین ذهنی استیو جابز برای افزایش خلاقیت


اثرات مثبت,استیو جابز,افراد موفق

۶ تمرین ذهنی استیو جابز برای افزایش خلاقیت

لطفا دیدگاه خود را در باره این مطلب ثبت کنید
 

 

روش های پرورش خلاقیت ذهن

آنچه که ممکن است در مورد افراد بسیار موفق و خلاقی همچون استیو جابز نادیده گرفته شود این است که راز موفقیت این گونه افراد در روش استفاده از ذهنشان می باشد. جابز به غیر از آنکه در دنیای فناوری یکه‌ تاز بود، در پرورش و استفاده از ذهن خود نیز مهارت داشت و از مدیتیشن برای افزایش کارایی و خلاقیت و کاهش استرس استفاده میکرد. البته نمی‌ توان انتظار داشت با انجام این تمرینات به فرد خارق‌ العاده‌ ای همچون استیوجابز تبدیل شویم ولی به طور حتم شاهد اثرات مثبت آن در زندگی خود خواهیم بود.

حتی یک مغز به ظاهر آرام هم می‌‌ تواند جای بسیار شلوغی باشد. در واقع تنها از طریق مدیتیشن است که یاد خواهیم گرفت با این سطح از شلوغی کار کنیم- نه آنکه تغییرش دهیم.

روش استیو جابز متفکر خلاقیت‌ های ناب در 25 سال گذشته در این خصوص بسیار جالب است که توجه شما را به آن جلب می‌ کنیم:

” اگر فقط بنشینیم و مشاهده کنیم، خواهیم دید که ذهنمان چقدر بی‌ قرار و نا آرام است. اگر سعی کنیم آن را آرام کنیم، تنها اوضاع را بدتر می‌ کنیم، اما با گذشت زمان ذهنمان آرام میشود، و وقتی آرام شد، ظرفیت شنیدن چیزهای خارق‌ العاده‌ تر و هوشمندانه‌ تر را پیدا میکند. آن موقع است که بینش و بصیرت ما شکوفه میدهد و چیزها را به شکل واضحتری می‌ بینیم و بیشتر در زمان حال خواهیم بود. در این لحظه ذهن ما آرام گرفته و قادریم وسعتی شگرف را ببینیم. حالا می‌ توانیم چیزهای بسیار بیشتری را نسبت به قبل ببینیم و درک نماییم.”

آنچه استیو جابز توصیف میکند، مدیتیشن ذن (Zen Meditation) است. استیو جابز در دهه 70 زمانی که مردی جوان بود و از هند دیدن میکرد این تمرین را کشف کرد. در سال‌ های بعد، استیو همچنان به تمرین مدیتیشن و تکنیک‌ های آگاهی‌ دهنده ادامه داد. شاید تا به حال اسم مدیتیشن ذن در کسب و کار به گوشمان نخورده باشد. اما امروزه، مدیتیشن ذن در میان ذهن‌ های تجاری خلاق که همه جا از گوگل گرفته تا شرکت‌ های چندملیتی کار می‌ کنند، فراگیر شده است. آیا ما هم می‌ خواهیم مدیتیشن ذن را در زندگی خود امتحان کنیم؟

اثرات مثبت,استیو جابز,افراد موفق

این شش مرحله ساده را که توسط یکی از دوستان نزدیک استیو جابز- جئوفری جیمز (Geoffrey James) – گردآوری شده؛ دنبال کنیم:

مرحله اول : در یک مکان آرام و ساکت چهار زانو بنشینیم، ژست چهارزانو “کندالینی” (Kundalini) انرژی خفته بدن را بیدار میکند.

مرحله دوم : چشمهای‌ مان را ببندیم و روی افکار موجود خود تمرکز کنیم. هدف ما تغییر دادن یا ساده‌ تر کردن آنها نیست؛ فقط سعی می‌ کنیم به افکارمان توجه کنیم. دقت کنیم که چگونه افکار ما از یک موضوع به موضوع دیگری میپرند.

این کار را به مدت 5 دقیقه انجام دهیم.

مرحله سوم : آیا جریان دیوانه کننده ذهنمان را می‌ بینیم؟ به این افکار که خوره ذهن ما هستند، پچ پچ‌ های “ذهن میمونی” می‌ گویند. در این مرحله، باید سعی نماییم تمرکز خود را به ذهن اُکس (ox mind) معطوف نماییم. ذهن اکس بخشی از مغز است که برخلاف ذهن میمونی آرام و ساکت فکر کرده و چیزهای اطرافمان را حس میکند. ذهن اکس از هرج و مرج‌ ها و آشفتگی‌ های اطرافمان آگاه است اما فقط به زندگی می‌ اندیشد.

افزایش خلاقیت,پرورش ذهن,تمرین ذهن

مرحله چهارم : اگر متوجه شدیم که ذهنمان ایده” ذهن اکس” خود را به بازی گرفته، از ذهن خود بخواهیم آرام بگیرد. آن را مجبور نکنیم، فقط از آن بخواهیم. جئوفری جیمز این روش را پیشنهاد میکند: ” این گونه تصور کنیم که اکس درونی ما بدون عجله و با آرامش در امتداد جاده قدم میزند. این تصویر ذهنی به ما کمک میکند تا میمون درون خود را آرام کنیم. از او انتظار نداشته باشیم سریع بخوابد. میمون‌ ها به طور طبیعی ناآرام و بی‌ قرارند. با این وجود، به زودی متوجه می‌ شویم که میمون درون ما آرام گرفته است و کمتر تمایل به جنب و جوش و بالا و پایین پریدن دارد.” هرگاه احساس کردیم ذهن اکس ما زمام را بر دست گرفته و بر ذهن میمونی مسلط شده، به مرحله بعدی برویم.

مرحله پنجم : همچنان روی ذهن اکس خود تمرکز نماییم، باید احساس کنیم که نفس کشیدنمان آرامتر شده است. متوجه چیزهایی همچون جریان هوا در بدنمان خواهیم شد. وقتی چشمهایمان را باز می‌ کنیم، جهان متفاوت‌ تر از زمانی که چشمانمان را بستیم، به نظر میرسد. اشیاء دور و برمان آنگونه که ما فکر می‌ کنیم به نظر میرسند.

مرحله ششم : این تمرینات را انجام دهیم. با گذشت زمان درک خوبی از خودمان پیدا خواهیم کرد و زمانی را که صرف مراقبه می‌ کنیم به سرعت سپری خواهد شد. در حالت ایده‌ ال، این کار باید به یک غریزه تبدیل شود. هرگاه با مشکلی روبرو شدیم که نمی‌ توانیم آن را حل کنیم، مدیتیشن ذن را انجام دهیم.

۶ تمرین ذهنی استیو جابز برای افزایش خلاقیت
انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۶

چطور هر روز بهترین روز زندگی تان باشد؟ (یک توصیه تلفیقی) دو توصیه از جک کنفیلد و استفاون کاوی..


زمان مهم‌ترین دارایی ماست؛

چیزی که می‌رود و از کمان دررفته و دیگر به‌جای اولیه خودش برنمی‌گردد. زمان را می‌شود خرج کرد،سرمایه‌گذاری نمود و حتی هدر داد؛ اما نمی‌شود ذخیره‌اش کرد؛ ماهیت زمان چنین نیست.

درباره مدیریت زمان نیز حرف‌وحدیث بسیار است.
خاصه در مورد نسل‌های مختلف مدیریت زمان و تغییراتی که در آن‌ها داده شده است. این بار قصد داریم از نگاه دو شخصیت معتبر حوزه موفقیت، درباره مدیریت زمان صحبت کنیم و به نتایج جالبی هم برسیم. آماده‌اید؟…

 

جک کنفیلد چه میگوید؟

جک کنفیلد در کتاب «اصول موفقیت» خود اشاره می‌کند که باید طرحی نو و بدیع در حوزه مدیریت زمان به راه انداخت. او معتقد است که روزهای ما، سه نوع هستند :

  • روزهای بهترین نتیجه
  • روزهای تدارک و آمادگی
  • روزهای استراحت و تفریح

کنفیلد روزهای دسته اول را، یعنی همان روزهای بهترین نتیجه را، آن‌هایی می‌داند که دست کم هشتاد درصدشان، به انجام کاری که در آن خوب هستیم و بهترین دستاوردها را از آن به دست آورده‌ایم، سرگرم ایم.

مثلاً اگر من فروشنده باشم، روزهای بهترین نتیجه من، روزهایی است که دست کم هشتاد درصدشان، به پیگیری و بستن قرارداد و ارسال محصول و … می‌گذرد.

روزهای دسته دوم، روزهایی محسوب می‌شوند که ما طی آن‌ها، دست به فعالیت‌ها و رفتارهایی می‌زنیم تا خودمان را برای روزهای بهترین نتیجه، بیشتر و بهتر آماده کنیم. مثل‌ اینکه من همان فروشنده پاراگراف قبلی هستم؛ ولی در روزهای تدارک و آمادگی، سعی می‌کنم کتاب‌های تازه منتشر شده در حوزه فروش و مذاکره و بازاریابی را بخوانم؛ یا در دوره‌هایی شرکت کنم؛ یا پای صحبت‌های یکی از فروشندگان معتبر بنشینم و …

روزهای دسته سوم نیز، آن‌هایی محسوب می‌شوند که طی آن روزها، ما ربطی به کارهایمان نداریم و صرفاً استراحت و بازیابی، کل روز ما را تشکیل می‌دهد.

حتی گاهی خانواده و فرزندان را نیز به پرستاران، مهد کودک، آشنایان، یکی دیگر از والدین و … می‌سپاریم تا عمل بازیابی به‌طور کامل انجام شود.

کنفیلد معتقد است که بهترین روزهای ما، همان روزهای بهترین نتیجه هستند. اما آیا او درست می‌گوید؟ از نگاه اول، حق حتماً با اوست. اما وقتی کمی دقیق‌تر می‌شویم، به پاسخ‌هایی دیگر هم می‌رسیم…

جک کنفیلد
جک کنفیلد

 

دکتر استفان کاوی چه میگوید؟

در حوزه موفقیت و کامیابی، شخصیت معتبر دیگری وجود دارد به نام دکتر استفان کاوی.
او در کتاب «هفت عادت مردمان کامیاب» خود، هم درباره نسل‌های مختلف مدیریت زمان صحبت کرده؛ هم درباره جزئیات مدلی که خودش به آن معتقد است. استفان کاوی معتقد است که کارهای ما، چهار مدل‌اند :

  • کارهایی که مهم و فوری هستند
    مثل پروژه‌ای که سررسید آن آمده است و اگر انجامش ندهیم، به مشکل برمی‌خوریم. در این صورت تحت فشار زمان و اهمیت، به‌طور یکجا هستیم.
  • کارهایی که مهم، ولی غیر فوری هستند
    کارهایی که فقط تحت‌فشار اهمیت آن‌ها هستیم بدون این‌که سررسید آن‌ها آمده باشد. مثل دیدن دوره‌های مختلف آموزشی و خواندن کتاب و مشورت با بزرگان و … .
  • کارهایی که غیر مهم، ولی فوری هستند
    مثل تماس‌های تلفنی و ایمیل‌هایی که می‌شود و بخش اعظمی از پیام‌های شبکه‌های اجتماعی و … اگر پاسخ ندهیم مشکلی پیش نمی‌آید، اما چون تحت فشار زمان هستیم، ناچار می‌شویم پاسخگویشان باشیم.
  • کارهایی که نه فوری و نه مهم هستند
    نیاز به توضیح است؟ البته همین کارهایی که نیاز به توضیح ندارند، بیشتر وقت مردم را می‌گیرند؛ مثل تماشای تلویزیون و صحبت‌های بی‌مورد و پرسه‌زنی‌های مجازی و … .

در نگاه اول، مشخص است که ما باید درگیر کارهای دسته اول و دوم باشیم. اما نکته اینجاست افرادی که درگیر کارهای دسته اول هستند، همیشه تحت فشار زمان خواهند بود و همین تحت فشار بودن، مانع از خلاقیت و رشد اساسی آن‌ها می‌شود.

دکتر استفان کاوی، معتقد است که باید حرکت از سمت کارهای دسته اول به سمت کارهای دسته دوم صورت بگیرد؛ یعنی کارهایی که مهم‌اند، ولی تحت فشار زمان نیستند. چرا باید صبر کنیم که کارها تا دقیقه نود عقب بیفتند که این‌همه استرس داشته باشیم؟

می‌توانیم در دقیقه ده و بیست و سی و حتی نیمه اول، همه کارها را انجام بدهیم؛ در این صورت تحت فشار زمان نخواهیم بود. ضمن این که این دسته از کارها، شامل کارهایی که کانفیلد، آن‌ها را تدارک و آمادگی می‌داند، می‌شود.

کاوی معتقد است که موفق‌ها، تمرکز روی کارهای دسته دوم، یعنی کارهای مهم ولی غیر فوری دارند؛ وگرنه کارهای دسته اول را، آیا می‌شود جزو انجامشان کار دیگری کرد و عقب انداخت؟ نه، هرکسی باشد باید تحت فشار اهمیت و زمان آن‌ها را انجام بدهد.

پس به‌این‌ترتیب، می‌توان مهم‌ترین روزها را نه روزهای بهترین نتایج، که روزهای تدارک و آمادگی در نظر گرفت. چرا؟ روزهای بهترین نتایج، درواقع تابع و محصول و بازتابی از روزهای تدارک و آمادگی هستند.

  • مگر می‌شود فوتبالیستی خودش را خوب آماده نکند و روزهای بهترین نتایج فوق‌العاده‌ای داشته باشد؟
  • مگر می‌شود دانشمندی خودش را به‌خوبی آماده نکند و خودش را برای یک کنفرانس و ارائه علمی به خوبیحاضر نکند و موفق به بهترین نتیجه بشود؟

شدنی نیست… به‌این‌ترتیب، چرا باید بهترین روزهای ما، روزهای بهترین نتیجه باشند؟ درحالی‌که خود این روزها، بازتابی از روزهای تدارک و آمادگی هستند. پس به صورت خلاصه :

  • در طول ماه، ما روزهایی را به مرخصی و استراحت اختصاص می‌دهیم
  • روزهایی را هم به بهترین نتیجه
  • غالباً یادمان می‌رود روزهای تدارک و آمادگی داشته باشیم
استفان کاوی
استفان کاوی

به خاطر همین است که پیشرفت ما در برهه‌ای متوقف می‌شود و متوجه علتش نمی‌شویم. علت، در این اشتباه استراتژیک است که بهترین روزهای را، روزهای بهترین نتیجه دانسته‌ایم؛ نه ‌روزهای آمادگی و تدارک.

تازه، برای روزهای تدارک و آمادگی هم نه برنامه‌ای داریم و نه اهمیتی قائل هستیم.

نظر شما چیست؟
آیا متوجه روزهای آمادگی و نتیجه در زندگی تان بودید؟
تجربه یا دیدگاه تان را با ما زیر همین مقاله به اشتراک بگذارید

چطور هر روز بهترین روز زندگی تان باشد؟ (یک توصیه تلفیقی) دو توصیه از جک کنفیلد و استفاون کاوی..
انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۶

زندگینامه نسرین مقانلو


بیوگرافی نسرین مقانلو (زندگینامه هنرمندان)

در زندگی نامه نسرین مقانلو اینگونه آمده است که : نسرین مقانلو در یک تیر ماه سال ۱۳۴۷ در شهر تهران متولد شد، وی دیپلمه و همسر کمال خلیلیان مهاجم تیم ملی فوتبال ایران، قهرمان جوانان آسیا و عضو باشگاه‌ های گمرک اهواز، پاس و تاج می‌ باشد. کمال خلیلیان هم اکنون ساکن آمریکا می باشد. نسرین مقانلو با بازی در فیلم تلویزیونی “مسافری از هند” به شهرت رسید.

آغاز فعالیت‌ های هنری نسرین مقانلو

نسرین مقانلو شروع فعالیت های بازیگری خود را با فیلم امید در سینما شروع کرد و با بازی در فیلم همسر بیشتر دیده شد. وی پس از بازی در فیلم نابخشوده چند سالی را خارج از کشور سپری کرد. وی سپس به ایران بازگشت و بازی در سینما و تلویزیون را ادامه داد. بازی در فیلم مهمان مامان، مقانلو را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.

نسرین مقانلو در گفت وگویی به بیان زندگی شخصی و هنری‌ اش پرداخت که بخشی از آن را در ادامه می‌ خوانید: “من به واسطه فعالیت پدرم در رشته موسیقی و مادرم در تئاتر با فضای هنر آشنایی کامل پیدا کرده بودم، به همین سبب از دوران کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر و نمایش را آغاز کردم. امّا زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفه‌ ای‌ ام در سینما را آغاز کنم، با فیلم “دو نیمه سیب” کیانوش عیاری آغاز کردم. یادم است برای بازی در این فیلم به همراه مادرم به رستوران رفتیم و اولین حضور من در سینما با کار آقای عیاری رقم خورد. فردای همان روز آقای عیاری به “رسول صدرعاملی” گفت به یک دختر تازه وارد معرفی‌ ات می‌ کنم که همانی است که برای فیلمت دنبالش می‌ گشتی، بنابراین با بازی در فیلم “قربانی” دومین تجربه‌ ام رقم خورد و بلافاصله پس از آن آقای “تورج منصوری” برای بازی در “بازیچه” از من دعوت کردند و سپس در “امید” آقای حبیب کاوش به ایفای نقش پرداختم.”

آقایان دستگردی و پاکدل از من دعوت کردند برای بازی در سریال تلویزیونی “لبخند زندگی” با حضور پیشکسوت عزیزم خانم “ثریا قاسمی” که بدین ترتیب اولین حضور در تلویزیون هم برای من اتفاق افتاد. بلافاصله پس از پایان “لبخند زندگی”، فیلم “آخرین سند” پیشنهاد شد که زمانی پخش شد که “امید” و “بازیچه” هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان 3 فیلم روی پرده داشتم.

عکسهای نسرین مقانلو

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

عکس های نسرین مقانلو,عکسهای نسرین مقانلو,نسرین مقانلو عکس

نسرین مقانلو و همسرش,همسر نسرین مقانلو

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

نسرین مقانلو و بازگشت به ایران

10 سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه‌ ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه همسرم هم قبول کرد به همراه بچه‌ ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. “دختری در قفس” آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی در سریال “مسافری از هند” از من دعوت شد.

عکس نسرین مقانلو و همسرش

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

ازدواج نسرین مقانلو

ماجرای ازدواج من سر فیلم “همسر” آقای فخیم زاده بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از 5-6 سال کار مداوم در عرصه‌ های مختلف، با همسرم ازدواج کردم و به آمریکا رفتیم. البته سالی یک بار به ایران می‌ آمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام می‌ دادم، مثل کار “نابخشوده” مرحوم “ایرج قادری” که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا “بن بست” اصغر نعیمی که با “فرهاد اصلانی” و “دکتر عزیزی” بازی کردم. ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم بود. با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می‌ توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن ده سال خیلی بر من سخت گذشت، بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب‌ ها می‌ نشستم برنامه “چشم انداز” را می‌ دیدم، همکارانم را نگاه می‌ کردم و گریه می‌ کردم.

بیوگرافی نسرین مقانلو,زندگینامه نسرین مقانلو,عکس نسرین مقانلو و همسرش

فعالیت‌ های هنری نسرین مقانلو

فیلم‌ های سینمایی :

پی ۲۲ 1393
روزگاری عشق و خیانت 1392
گناهکاران 1391
بدون اجازه 1390
راه بهشت 1390
نفوذی 1387
سوپر استار 1387
ماه وش 1386
مهمان مامان 1382
دختری در قفس 1381
بن بست (فیلم کوتاه) 1378
نابخشوده 1375
همسر 1372
همه دختران من 1372
بازیچه 1372
امید 1371
قربانی 1370
دو نیمه سیب 1370

سریال‌ های تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی :

آخرین سند 1371
لبخند زندگی 1372
مسافری از هند 1381
مختارنامه 1383
حس سوم 1384
آبی، گاهی آسمان (تله فیلم) 1387
دیدار 1387
قلب یخی (شبکه خانگی) 1389
اینجا تهران است 1390
تنهایی لیلا

زندگینامه نسرین مقانلو
انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۶

بهترین لحظات زندگی از نظر چارلی چاپلین


بهترین لحظات زندگی از نظر چارلی چاپلین

بهترین لحظات,بهترین لحظات زندگی,بهترین لحظات زندگی از دیدگاه چارلی چاپلین

 

بهترین لحظات زندگی از دیدگاه چارلی چاپلین

زمانیکه زندگی به شما 100 دلیل برای گریه کردن نشان میدهد شما 1000 دلیل برای خندیدن به او نشان دهید. چارلی چاپلین

عاشق شدن، کی از بهترین لحظات زندگی است.
آنقدر بخندیم که دلمان درد بگیرد.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتیم، ببینیم هزار نامه برایمان آمده است.
برای مسافرت به یک جای زیبا سفر کنیم.
به آهنگ مورد علاقیمان از رادیو گوش دهیم.
به رختخواب برویم و به صدای بارش باران گوش دهیم.
از حمام که آمدیم بیرون ببینیم حوله امان گرم است!
آخرین امتحانمان را پاس کنیم.

بهترین لحظات,بهترین لحظات زندگی,بهترین لحظات زندگی از دیدگاه چارلی چاپلین

کسی که معمولاً زیاد نمی بینیش ولی دلت می خواد ببینیش به ما تلفن کند.
در شلواری که تو سال گذشته از آن استفاده می کردیم پول پیدا کنیم.
برای خودمان در آینه شکلک در بیاوریم و بخندیم!!!
تلفن نیمه شب داشته باشیم که ساعتها هم طول بکشد.
بدون دلیل بخندیم.
بطور تصادفی بشنویم که یک نفر دارد از ما تعریف می کند.
از خواب بیدارشیم و ببینیم که چند ساعت دیگر هم می توانیم بخوابیم!
آهنگی را گوش کنیم که شخص خاصی را به یاد ما می آورد.
عضو یک تیم باشیم.
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنیم.
دوستان جدید پیدا کنیم.
وقتی “اونو” میبینیم دلمان هری بریزد پایین!
لحظات خوبی را در کنار دوستانمان سپری کنیم.
کسانی را که دوستشان داریم را خوشحال ببینیم.
یه دوست قدیمی را دوباره ببینیم و ببینیم که فرقی نکرده.
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنیم.
یکی را داشته باشیم که بدانیم دوستمان دارد.
یادمان بیاید که دوستان احمقمان چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندیم و بخندیم و ……. باز هم بخندیم.
… اینها بهترین لحظه‌ های زندگی هستند.

قدرشان را بدانیم، زندگی یک هدیه است که باید از آن لذت برد نه مشکلی که باید حلش کرد.

 

بهترین لحظات زندگی از نظر چارلی چاپلین
انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۶

یازده گام تا خودشناسی


11 گام تا خودشناسی

برای رسیدن به اهداف,برای رسیدن به هدف,خودشناسی چیست

 

خودشناسی توسط قانون جذب چیست؟ شاید دلمان بخواهد بدانیم که در مسیر درست زندگی قرار گرفته ایم یا خیر؟ دوست داریم زندگی پر بار و بدون دغدغه ای داشته باشیم و بر مشکلات زندگی غلبه کنیم؟ دلمان می خواهد موانع زندگی را پشت سر گذاشته و با تغییر و تحول معنوی، اجتماعی و درونی گام های بلندی را به سوی خوشبختی برداریم؟

پاسخ دادن به تمام سوال ها در یک جمله خلاصه می شود : ” باید خودت را بشناسی “. شناخت خود واقعی یعنی کشف مهارت ها و استعدادهای نهفته.

به کارگیری توصیه های زیر ضامن موفقیت ماست:

1- شم و شهودت را دنبال کنیم

اجازه ندهیم مشکلات زندگی، ما را به عقب براند. رویاهایمان را عملی کنیم. همان فردی باشیم که در آرزویش بودیم و هستیم. تصمیم بگیریم و اقدام کنیم. نگران اشتباهاتمان نباشیم، شکست خوردیم، ناامید نشویم، دوباره تلاش کنیم، حتی اگر هزار بار هم سرخورده شدیم، در اصل هزار راه مختلف را امتحان کرده ایم و از صمیم قلب می دانیم که تلاش خود را انجام داده ایم.

زمانیکه در درونمان آتشی شعله ور است که به خاطر عشق به چیزی می سوزد. وظیفه ماست که همان مورد را پیدا کنیم و آتش عشق به آن را روشن نگه داریم. این است زندگی ما. نگذاریم دیگران آتش عشق ما را خاموش کنند. هر کاری از دستمان برمی آید، انجام دهیم. هر کجا می خواهیم برویم، رویاهایمان را با دیدی گسترده دنبال کنیم.

برای رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم. مایوس نشویم. جاده منتهی به رویاهایمان پر از سنگلاخ است. موانع را، سکوهای پرتابی به سوی موفقیت قلمداد کنیم. دل و جرات به خرج دهیم. در انتهای جاده، خوشبختی و موفقیت در انتظار ماست.

2- به خودمان افتخار کنیم

ما صمیمی ترین دوست و مهمترین منتقد خودمان می باشیم. علی رغم نظرات دیگران، در پایان روز در آینه زندگی فقط بازتاب خودمان را می بینیم. خودمان را دربست بپذیریم. وقتی به خودمان افتخار کنیم، در زندگی با انگیزه خواهیم شد، در این صورت مسیری الهی را که به رضایت خدا ختم می شود در پیش می گیریم، به رضایت الهی تن می دهیم و الگویی مناسب برای دیگران می شویم.

دقت داشته باشیم که به خود بالیدن به معنی تکبر و فخر فروشی نیست، بلکه به این مفهوم است که برای خودمان به عنوان فردی الهی، ارزش قایل هستیم. البته ما فردی بی عیب و نقص نیستیم ولی سزاوار احترام و پذیرش هستیم.

ما نویسنده کتاب زندگی خودمان می باشیم. پس قلم سرنوشت را در دست گرفته و قصه معنوی خودمان را بنویسیم. خدا می داند چه تعداد افرادی می باشند که دلشان می خواهد جای ما بودند. پس به خودمان افتخار کنیم.

برای رسیدن به اهداف,برای رسیدن به هدف,خودشناسی چیست

3- خودمان عامل تغییر و تحول هستیم

سعی کنیم، هر کاری که انجام می دهیم تغییر و تحول مثبت اندیشی ایجاد کنیم. آیا این موضوع حقیقت دارد که فقط از طریق کمک به دیگران است که زندگی مان پربار می شود؟

جواب مثبت است. وقتی ما روی زندگی دیگران تأثیر مثبت داشته باشیم، این عمل بر روی زندگی خودمان هم موثر خواهد بود. کاری بکنیم که دیگران هم خوشحال شوند یا اینکه کمتر زجر بکشند. هر چند ما تک و تنها باشیم و همه کار را نتوانیم انجام دهیم ولی لااقل خدمتی هرچند ناچیز از دست مان برمی آید. از اینکه دل کسی را شاد کنیم، لبخند رضایت به لب بیاوریم و مطمئن باشیم که اقدام الهی ما، خدا را هم شاد می کند.

4- سرحال و شاکر باش

شادی درون ماست. تفکر ما شادی آفرین است. فقط نگرش ماست که اهمیت دارد و دنیا را متحول می کند. هر آنچه در مورد خودمان و یا موارد دیگر فکر کنیم، همان هم رخ میدهد. شاکر بودن، ضامن شادی ماست. هر لحظه که احساس می کنیم شکر خدا کاری دشوار است، در جایی خلوت با چشمانی بسته بنشینیم، نفسی عمیق بکشیم و از بابت اکسیژنی که تنفس می کنییم و آن خدایی که این اکسیژن مجانی را در اختیارمان قرار داده، شکر کنیم. هر دم و بازدم ما سزاوار شکر الهی است.

5- قدر اوقات خود را بدانیم

زمان، ارزشمندترین مولفه زندگی است. عمر خودمان را به بطالت سپری نکنیم. انگیزه زندگی مان را پیدا کنیم و با برنامه ریزی و مدیریت صحیح رد آن را بگیریم. زمان، مجانی در اختیارمان قرار گرفته است. نمی توانیم آن را صاحب شویم ولی می توانیم از آن استفاده کنیم.

می توانیم آن را خرج کنیم اما نمی توانیم آن را پیش خودمان نگه داریم. به محض اینکه زمان را از دست دادیم، هرگز نمی توانیم آن را گیر بیاوریم. عمر ما روی این کره خاکی کوتاه است، پس بگذاریم که رویاهایمان بزرگتر از ترس ها و اقدامت پر سروصداتر از کلام مان باشد.

6- با خودمان روراست باشیم

در رابطه با هر آنچه که می خواهیم تغییر دهیم و پیشرفت کنیم، صادق باشیم. ما تنها کسی هستیم که می توانیم روی خودمان حساب کنیم، در روح و روانمان به دنبال حقیقت باشیم و خود واقعی مان را بشناسیم. در این صورت می توانیم مسیر الهی را در زندگی مان دنبال کنیم.

7- در رابطه با دیگران با محبت باش

در روابط افراد، مسافت مهم نیست، بلکه عاطفه و محبت نقش عمده ای دارد. به کسی که عشق می ورزیم، بی اعتنا نباشیم. بی توجهی به عزیزان در مقایسه با کلمات آتشین و غضبناک، لطمه زیادتری می زند. با کسانی که دوستشان داریم، در ارتباط باشیم.

آخرین مرتبه ای که به عزیزانمان اظهار محبت کردیم، کی بود؟ سپری کردن اوقات در کنار آنها، نشان می دهد که ما به آنها توجه داریم و برایمان مهم هستند. هر چند که زندگیمان شلوغ و پرمشغله است ولی جایی هم برای عزیزانمان در زندگی باز کنیم. با آنها حرف بزنیم، به درد دل آنها گوش کنیم. آنها را درک کنیم.

8- عشق بی قید و شرط را احساس کنیم

در برابر همسر، فرزندان، اعضای خانواده و دوستان عشقی بی قید و شرط داشته باشیم. زندگی توام با عشق بی قید و شرط، مسیر دلخوشی و شادی های زندگی را روشن خواهد کرد. این عشق، انرژی قدرتمندی است که در ایام دشوار به داد ما می رسد و روحیه ما را بالا می برد.

عشق، زیبا و غیرقابل پیش بینی است که اول از خودمان شروع خواهد شد. مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم نمی توانیم عشقمان را به دیگران نثار کنیم. عشق به خود باعث ایجاد انرژی قوی درونی می شود و همین عشق قوی ساطع شده، دیگران را هم احاطه می کند و در نتیجه از نظر ما دیگران بی عیب و نقص جلوه می کنند.

خوشبختی و موفقیت,رسیدن به هدف,شناخت خود واقعی

9- کسانی را که به تو لطمه زده اند ببخش

حتما ما هم در مقطعی از زندگی، از دست کسی رنجیده ایم و یا نسبت به او بی اعتماد شده ایم و قلبمان را شکسته است. هر چند که درد و رنج ناشی از آن امری عادی است ولی نباید این مورد، بیش از حد طولانی شود. رنجش سبب از دست رفتن زیبایی های زندگی می شود. بخشش یعنی آزاد کردن زندانی و باید بدانیم که این زندانی خودمان بودیم.

10- در سراسر زندگی مان مسوول باشیم

ما حق انتخاب و اشتباه داریم اما می توانیم مواردی را انتخاب کنیم که درصد خطاهای آن ناچیز باشد. اگر فرمان زندگی مان را در دست نگیریم، فرد دیگری این کار را به جای ما انجام می دهد که در این صورت ما به جای اینکه ارباب خودمان باشیم، برده و اسیر دست دیگران می شویم.

ما تنها کسی هستیم که سکان زندگی مان را در دست داریم که البته کاری آسان نیست. ما هم مثل دیگران موانعی سر راه خود داریم. باید مسوولیت پذیر باشیم و به موانع غلبه کنیم.

11- پشیمان نباشیم

دنباله رو شم و شهود و ندای درونی مان باشیم. با خودمان روراست باشیم و هر کاری که از دستمان برمی آید برای شادی زندگی مان انجام دهیم. با افرادی معاشرت کنیم تا ما را خوشحال کنند و به اندازه ای که نفس می کشیم، بخندیم. تا مادامی که زنده هستیم به دیگران عشق بورزیم. کمک حال دیگران باشیم. در هر موردی خدا را شکر کنیم. از اشتباهاتمان درس عبرت بگیریم و هر آنچه که نمی توانیم کنترل کنیم رها نماییم.

 

انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۶

یک فرد موفق و شاد هرگز این 5 مورد را بر زبان نمی آورد


یک فرد موفق و شاد هرگز این 5 مورد را بر زبان نمی آورد

افراد موفق,افراد موفق جهان,اهداف و رویا

 

آیا قبل از اینکه چیزی بگوییم کلماتمان را انتخاب می کنیم؟ آیا آن کلمات را به مثبت و منفی تقسیم می نماییم؟ اگر به مکالمه مان با دیگران یا خودمان توجه کنیم, چه عباراتی بیشتر نظرمان را جلب می کند؟ عباراتی که باعث شادی می شوند یا عباراتی که آنرا دفع می کنند؟

کلماتی که بکار می بریم تأثیر بسزایی بروی زندگی مان دارند. این کلمات قدرت فراوانی برای سازندگی و یا تخریب یک نفر دارند. می خواهیم شما را به چالش بکشیم تا از کلمات مناسبی استفاده بکنید و عباراتی مثل … را نگویید.

1- من انتخاب دیگری ندارم.

ما همیشه قدرت انتخاب کردن داریم. در حقیقت ما هر روز, هر ساعت, هر دقیقه در حال انتخاب کردن هستیم. انتخاب نکردن هم همچنین خودش یک نوع انتخاب می باشد. با گفتن این جمله که حق انتخاب چیزی را نداریم, در حال دور شدن از توانایی مان برای انتخاب کردن هستیم. اگر چیزی در زندگی مان است که دوستش نداریم, تصمیم دیگری در موردش بگیریم.

افراد موفق,افراد موفق جهان,اهداف و رویا

2- من نمی توانم.

بله, می توانیم! حتی اگر در حال حاضر در موقعیت بدی هستیم – شاید احساس دلسردی کنیم. شاید حس کنیم دیگر پیر شده ایم. شاید احساس ناراحتی داشته باشیم. شاید بیمار باشیم. شاید طلاق گرفته باشیم. شاید بیکار شده باشیم. اما تنها چیزی که مهم است, این است که هنوز زنده هستیم! هنوز سفر طولانی در پیش داریم. درک کنیم که می توانیم هر کاری که می خواهیم انجام بدهیم!

تجربیات گذشته مان را فراموش کنیم. فقط به این خاطر که نتوانستیم کاری را در گذشته انجام دهیم این معنا را نمی دهد که نمی توانیم کاری را در آینده هم انجام دهیم. هر چیزی امکان پذیر است.

3- فرصت را از دست داده ام.

چارلی چاپلین زمانی گفت “هیچ چیز در این دنیا ابدی نیست, حتی مشکلات ما.”

ممکن است به موقعیتی که مد نظرمان بوده است نرسیده باشیم, اما با برداشتن بهترین قدم بعدی مان به سمت جلو دقیقاً همان جایی که می خواهیم می توانیم باشیم. ما نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم; فقط می توانیم زمان حال را تغییر دهیم. اگر نتوانیم فرصت ها را ببینیم, آنرا بسازیم.

هیچگاه برای تبدیل شدن به آن چه که مد نظرمان است دیر نیست. به رشد مان ادامه دهیم, به آموختن ادامه دهیم, و هر روز خودمان را به روزتر کنیم!

اهداف و رویاها,چارلی چاپلین,چگونه رویا پردازی کنیم

4- اهداف و رویاهای من می توانند صبر کنند.چگونه رویا پردازی کنیم

منتظر چه چیزی هستیم؟ در واقع اهداف و رویاهایمان نمی توانند صبر کنند. می تواند رسوایی بزرگی برایمان باشد که پیر شویم بدون اینکه زیبایی ها و توانمندی های بالقوه مان را کشف نکنیم.

پس به اندازه کافی برای تعقیب رویاهایمان شجاع باشیم. همه ما تنها به یک دلیل رویا داریم, و دلیلش این است که به رویاهایمان برسیم. پرواز کنیم! بال هایمان را بگشاییم! تبدیل به آن فردی شویم که بمعنای واقعی دوست داریم باشیم, چونکه نمی خواهیم برداشت مجددی در زندگی مان داشته باشیم و کاری را چند بار تکرار کنیم. به همین علت است که باید رویا پرداز باشیم, یک فرد مثبت و باور پذیر!

چگونه موفق و شاد باشیم,زندگی موفق و شاد,فرد مثبت

5- احتمالاً حرف شان صحیح است, پس باید من اشتباه کرده باشم.

اجازه ندهیم دیگران ما را ناتوان کنند.قلب مان خوب می داند در حال حاضر چه کاری برایمان بهتر است. به آن گوش فرا دهیم. دیگران ممکن است خوب بدانند چه چیزی برای خودشان بهتر است, اما مطمئنا نمی دانند چه چیزی برای ما بهتر است. نقل قول مورد علاقه من از آلبرت انیشتین است که می گوید:

کسی که از گروهی پیروی می کند معمولاً هیچ آینده ای از آن گروه نخواهد دید. کسانی که به تنهایی گام بر میدارند باحتمال زیاد خودشان را در مکانی پیدا می کنند که تابحال هیچ کس آنرا ندیده بوده است.

حتی اگر دیگران ما را حمایت نمی کنند, به این معنی نیست که داریم اشتباه می کنیم. واقعیت این است که دنیا آنطور که بنظر می رسد نیست, و هرکس با دید متفاوتی به آن نگاه میکند. نترسیم . رفتن راهی متفاوت تا زمانیکه خودمان می دانیم داریم چکار می کنیم اشتباه نیست.

چرا فهمیدن اینکه چه موقع باید دهانمان را ببندیم, بمراتب مهم تر از این است که چه باید بگوییم: شاید بهتر باشد در این مواقع محترمانه دهانمان را ببندیم.

 

انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۶

به این 8 دلیل سرنوشتمان در دستانخودمان است


به این 8 دلیل سرنوشت مان در دستان خودمان است

اهداف خود در زندگی,اهداف در زندگي,اهداف در زندگی

 

انسانها این قدرت را دارند تا نوع زندگی کردنشان را خودشان انتخاب کنند. ما قربانی شرایط بد, بد شانسی, یا دوران کودکی بد نیستیم. در عوض, می توانیم کنترل زندگی مان را در دستانمان بگیریم و هر نوع زندگی را که می خواهیم برای خودمان درست کنیم.

1- ما قدرت کنترل رفتارهایمان را داریم

ما هرگز نمی توانیم همه چیز را در زندگی مان کنترل نماییم اما قطعاً رفتارمان را می توانیم کنترل کنیم. می توانیم کنترل کنیم که چطور در مقابل موانع و مشکلاتمان واکنش نشان دهیم و اینکه چطور وقت مان را صرف نماییم.

نگاهی به عادتهای روزانه مان داشته باشیم و اینکه چطور زندگی مان را تحت تأثیر قرار داده اند. عادت های بدی مانند صرف وقت زیاد برای تماشای تلویزیون, عادات بد غذایی، عادت های بد رانندگی، یا پول خرج کردن زیاد می تواند ما را از رسیدن به تمام توانمندی هایمان عقب نگه دارد. عادات سالم را در خودمان ایجاد نماییم و مسوولیت رفتارهایمان را بپذیریم, با این کارها تغییرات مثبتی را در زندگی ایجاد می نماییم.

اهداف خود در زندگی,اهداف در زندگی,اهداف در زندگی

2- ما قدرت انتخاب تلاش و کار سخت را داریم

ما این حق را داریم تا انتخاب کنیم که چه نوع کار و چقدر تلاش در جهت آن کار انجام لازم داریم. اگر انتخاب کنیم که سخت تلاش کنیم, نتایج مثبتی را مشاهده خواهیم کرد. حتی اگر کاری باشد که دستمزدش پایین است, کار و تلاش سخت قادر است درهایی از فرصت های جدید را بروی مان باز کند.

همچنین این قدرت را داریم که نوع کاری که انجام می دهیم را خودمان انتخاب نماییم. می توانیم تجارت شخصی خودمان را داشته باشیم و هر زمان که بخواهیم تغییر شغل دهیم، یا به تحصیل مان ادامه بدهیم.

3- ما هر روز زندگی مان انتخاب هایی می کنیم

هر روز که بر می خیزیم این قدرت را داریم که کارهایی را که قصد انجامش را داریم خودمان انتخاب نماییم. خودمان تصمیم می گیریم که چه چیزی بپوشیم، چه چیزی بخوریم و چه کاری انجام بدهیم. هر تصمیمی که می گیریم بروی شانس موفقیت مان در زندگی تأثیر گذار است. پس انتخاب هایی داشته باشیم که باعث شود در زندگی مان موفق شویم.

4- ما انتخاب می کنیم که با چه کسانی تعامل داشته باشیم

هر چقدر که این قدرت را نداشته باشیم که خویشاوندان بیولوژیکی مان را انتخاب کنیم، اما این قدرت را داریم که انتخاب کنیم زمانمان را با آنها چطور سپری نماییم. با افرادی وقت صرف کنیم که الهام بخش و مثبت باشند. اینکار می تواند تأثیر فراوانی بر سطح انرژی مان و چشم انداز زندگی مان داشته باشد. رقبت داشته باشیم به سازمان های داوطلبانه بپیوندیم و با افراد با نفوذ ملاقات بکنیم تا با انسان هایی آشنا گردیم که تغییرات مثبتی در زندگی مان ایجاد می کنند.

5- ما این قدرت را داریم که اهداف خودمان را در زندگی داشته باشیم

بدون هدف, سمت و سوی واضحی برای حرکت در زندگی نخواهیم داشت. برای امور مالی مان, زمانمان, و کارمان اهدافی را تعیین نماییم. وقتی چیزی داشته باشیم که در جهت بدست آوردنش تلاش می کنیم, به ما کمک میکند تا برای انتخاب های صحیح در زندگی مان انگیزه داشته باشیم.

6- شکست به این معنا نیست که از تلاش مان دست برداریم

اکثر افراد موفق در دنیا با شکست هایشان تعریف نمی شوند. در عوض, با موفقیت هایشان تعریف می شوند. همه آنها یک چیز مشترک در رسیدن به اهداف بزرگشان دارند که به دیگران انتقال می دهند، آنها قبل از اینکه کاری را درست انجام بدهند بارها شکست خورده اند.

باید اکثر اوقات انتظار شکست را در زندگی مان داشته باشیم. اگر هیچ شکستی را در زندگی مان تجربه نکردیم, شاید به این علت است که هیچ ریسکی در زندگی مان نکرده ایم. از شکست هایمان درس گرفته و از آن استفاده نماییم و انگیزه بگیریم تا به راهمان در جهت رسیدن به نتیجه نهایی ادامه بدهیم.

تلاش و کار,رسیدن به اهداف,رسیدن به اهداف بزرگ

7- ما این قدرت را داریم که آینده مان را خودمان انتخاب کنیم

اگر دوران کودکی وحشتناکی داشتیم و یا اشتباهات زیادی در گذشته مان انجام داده ایم, نباید اجازه دهیم که این چیزها باقی عمرمان را تعریف بکنند. ما این قدرت را داریم که آینده مان را خودمان رقم بزنیم.

آن آینده ای را برای خودمان انتخاب کنیم که همیشه دوست داشتیم آنطور زندگی کنیم. در زندگی مان تغییراتی بدهیم و سخت تلاش کنیم تا آن شخصی بشویم که همیشه دوست داشتید باشیم. با تلاش سخت و اراده, هر نوع زندگی که تمایل داشته باشیم را می توانیم برای خودمان ایجاد نماییم.

8- ما این قدرت را داریم که نگرش مان را خودمان انتخاب کنیم

ما قادریم تا نوع نگرشی که در زندگی مان می خواهیم داشته باشیم را خودمان انتخاب کنیم. روشی که با آن با مشکلات روزمره زندگی، موانع و انسان های عصبانی برخورد می کنیم. انتخاب کنیم نگرشی مثبت، مهربان، و سازنده داشته باشیم تا احساس تأسف در آینده نکنیم و آنطور زندگی نماییم که همیشه آرزویش را داشته ایم.

 

انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۶

زندگینامه نیکلاس کیج


بیوگرافی نیکولاس کیج (زندگینامه هنرمندان)

در زندگی نامه نیکولاس کیج اینگونه آمده است که: نیکلاس کیم کاپولا کیج در ۷ ژانویه سال ۱۹۶۴ در لانگ بیچ کالیفرنیا متولد شد او نام خانوادگی بزرگی را به دوش می کشید چراکه آگوست، پدرش، پروفسور ادبیات قیاسی در کال استیت لانگ بیچ ” بعدها رییس دانشکده ی هنرهای خلاق دانشگاه ملی سان فرانسیسکو” و جوی ووگل سانگ، مادرش، رقاص و رهبر گروهی مشهور بود. خانواده ی او افراد بزرگتری را نیز شامل میشد. خاله اش تالیا شایر ستاره ی فیلم های راکی و قسمت پایانی موفق استالونه یعنی “فریاد آدریان آدریان” بود و عمویش فرانسیس فورد کاپولا کارگردان مشهور پدرخوانده و مکاشفه بود.

نیکولاس کیج هدفش بازیگری نبود اما همیشه می توانست به خوبی به ایفای نقش بپردازد. یکی از صحنه های کودکیش از این قرار بود روزی یکی از هم مدرسه ای هایش در اتوبوس مدرسه قلدربازی درآورده و او خشمگین به خانه برگشته و جین و چکمه های گاوچرانی برادرش پوشیده، موهایش را به عقب شانه کرده بود و به سوی آن هم کلاسی رفته و خود را روی ویلکینسون ” پسرخاله ی واقعیش” جا زده و او را تهدید به دعوا کرده بود که اگر نیکولاس کیج کوچک را رها نکند برایش گران تمام خواهد شد او آنقدر خوب بازی کرد که کلکش گرفت!

گرچه گاهی تابستان ها را در سانفرانسیسکو در کنار عمو و عموزاده هایش سوفیا و رومان می گذراند اما تأثیراتش تنها فیلمیک نبودند. مادر نیک افسرده بود و مدت طولانی را در بیمارستان سپری کرده بود اما دید سوررئال و مزاجی او تأثیر بزرگی بر فرزندش گذاشت (او عاشق سروکله زدن با دیگران و شلوغ بازی بود طوریکه گاهی دیگر بازیگران را آزار میداد مثلاً دیوید لینچ در موردش گفته او یک موزیسیبن سبک جاز است).

چندی بعد در ۱۲ سالگیش پدر و مادر نیکولاس کیج طلاق گرفته و او با پدرش به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. در آنجا پدرش او را در مدرسه ای ثبت نام کرد که گستره ی زیادی از رشته های هنری همچون فیلم، ادبیات و موزیک کلاسیک را در بر می گرفت.

عکس نیکلاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

زندگینامه هنرمندان,زندگینامه ی نیکلاس کیج,عکس نیکلاس کیج

عکس نیکلاس کیج وهمسرش,فیلمهای نیکلاس کیج,نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

اگر اولین نقش ها و کارهای نیکولاس کیج را در نظر بگیریم باورش سخت می باشد که ببینیم او به اینجا رسیده است. از آنجا که عضو گروه دهه ی هشتادی برت پک بود می بایست راه کسانی همچون چارلی شین، امیلیو استیونز و آندرو مک کارتی را می پیمود. اما با این وجود او هرطور که بود یکی از مهم ترین و محبوب ترین بازیگران نسل خود شناخته شد که برنده ی جایزه ی اسکار و یکی از اصلی ترین انتخاب های باکس افیس گردید. و سرانجام دوران تجلی نیکلاس فرا رسید. نیکولاس کیج با دیدن شرق ادن، به شخصیت سرکش و عطش انگیزشی جیمز دین گرایش پیدا نمود تا بتواند نظر پدرش را جلب نماید. نیکولاس سینما را مقصد خود دید و بلافاصله در دانشکده ی هنرهای زیبای یانگ ( بخشی از تئاتر هنرهای زیبای سانفرانسیسکو) ثبت نام نمود. او تنها یک تابستان در آنجا ماند اما هیچگاه از هدفش روبرنگرداند.

فیلمهای نیکلاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

بیوگرافی نیکولاس کیج,زندگینامه نیکلاس کیج,زندگینامه نیکولاس کیج

برخی از افتخارات نیکولاس کیج:

برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از سوی منتقدان نیویورک
برنده جایزه بهترین بازیگر درام مرد از سوی گلدن کلوب
برنده جایزه اسکار به خاطر ترک لاس وگاس در سال 1995

برخی از آثار نیکولاس کیج:

بوسه به خون آشام
ترک کردن لاس وگاس
تغییر چهره
توافق
رمزگویان باد
زاندالی
ساز کاپیتان کورل
سرقت ‌در 60 ثانیه
شهر فرشته‌ها
صخره
صخره قرمز غربی
قلباً وحشی
گنجینه ملی
مرد خانواده
مرد چوبکبریتی
ارباب جنگ
موجبات خروج از مرگ
هشت میلیمتری
هواپیمای محکومین
مرد حصیری
روح سوار
بعد
پیشگویی

انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۶

بیوگرافی هیو جکمن -بازیگر


بیوگرافی هیو جکمن (زندگینامه هنرمندان)

در زندگینامه ی هیو جکمن اینگونه آمده است که :هیو جکمن در سال 1968 در شهر سیدنی استرالیا متولد شد. هیو جکمن اما دارای اصالتی استرالیایی نیست چراکه پدر و مادر او هر دو انگلیسی تبار می باشند و در سال 1967 به استرالیا مهاجرت کرده بودند. جکمن در دوران کودکی علاقه شدید خود را به بازیگری نشان داد و با تشکیل گروه های کوچک تئاتری در مدارس و حضور در نقش اصلی این نمایش ها نشان که می تواند علاقه اش را دنبال کند. علاقه هیو جکمن به بازیگری پس از ورود او به دانشگاه هم ادامه داشت و وی موفق شد تا در چندین نمایش موفق ظاهر شود.

هیو جکمن پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهش در رشته روزنامه نگاری، تصمیم به یادگیری رشته درام و تئاتر در آکادمی هنرهای زیبای غرب استرالیا گرفت و خیلی زود پیشنهاد بازی در مجموعه تلویزیونی ” کوره لی ” ( 1995 ) را دریافت نمود که این مجموعه اتفاقی نو در زندگی حرفه ای جکمن محسوب میگشت. پس از این مجموعه تلویزیونی و حضور در چندین نقش کوچک دیگر در مجموعه های این چنینی، ستاره اقبال هیو جکمن بالاخره در سال 1999 درخشید چرا که در این سال بریان سینگر از او درخواست کرد تا نقش اصلی فیلم ” مردان ایکس ” را ایفا کند و همین نقش هیو جکمن را مبدل به ستاره ای در هالیوود نمود.

شخصیت ولوورین خیلی زود به یکی از محبوب ترین قهرمانان سینما مبدل گردید و شهرت هیو جکمن به واسطه حضور در این نقش، هر روز بیشتر گشت. هیو جکمن حالا پس از 18 سال از اولین نقش آفرینی اش در نقش ولوورین، صاحب جایگاه تثبیت شده ای در هالیوود شده است که حتی برای بازی در فیلم ” بینوایان ” کاندید دریافت اسکار نیز شده بود.

عکس هایی از هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

زندگینامه ی هیو جکمن,عکس هیو جکمن,فیلمهای هیو جکمن

هیو جکمن,هیو جکمن سرطان,هیو جکمن فیلمها

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

نکاتی که احتمالاً درباره هیو جکمن نمی دانید :

هیو جکمن در سال 1999 کاندید دریافت جایزه لارنس اولیویر شده بود.

خانواده جکمن زمانی که او 8 ساله بود از یکدیگر جدا شدند.

جکمن در جریان یک مصاحبه گفته بود که فیلم ” جمعه سیزدهم ” دلیل علاقه مند شدن اش به بازیگری بوده است!

در سال 2000 هیو یک پسر به نام اُسکار ماکسیمیلیان را به فرزندخواندگی قبول کرد.

یک دختر را هم در سال 2005 به نام آوا الیوت جکمن به دخترخواندگی پذیرفت.

جکمن و همسرش در جریان تولید سریال ” کورلی ” در سال 1995 با یکدیگر آشنا شدند.

در روزهای آخر مراحل انتخاب بازیگر نقش ولوورین برای فیلم ” مردان ایکس ” ، جایگزین دوگری اسکات شد.

شخصیت ولوورین در مقایسه با فیزیک بدنی جکمن از قد و قامت کوتاه تری برخوردار بود از این رو اکثر نماهای این شخصیت به نوعی گرفته شده تا این بلندی قد چندان مشخص نباشد!

در چهار فیلم با هالی بری همبازی بوده : “مردان ایکس” ، “اره ماهی” ، “ایکس 2” و “مردان ایکس : آخرین مقاومت”

هیو جکمن برای حضور در فیلم ” ون هلسینگ ” ، بازی در نقش فرانک کستل در فیلم “مجازات کننده” را نپذیرفت.

یکی از گزینه های اصلی برای کاندیداتوری در جوایز ” تمشک طلایی ” برای بازی در ” ون هلسینگ ” بود اما او را در نهایت کاندید نکردند.

یک کمپانی تولید فیلم به نام ” سید پروداکشن ” دارد که آن را به همراه دوست صمیمی اش جان پالرمو راه اندازی نموده است.

برای بازی در فیلم “اره ماهی” مدتی به فراگیری بدلکاری پرداخت.

بدلکارش در فیلم های “ون هلسینگ” و “مردان ایکس : آخرین مقاومت” ، دامادش بوده!

معمولاً خانواده اش را با خودش بر سر لوکیشن فیلمبرداری می برد.

در زندگی واقعی اش سیگار نمی کشد.

هیو جکمن مهمان مراسم ازدواج نیکول کیدمن و کیث اوربان بود.

دو برادر بزرگتر به نام های ایان و رالف و دو خواهر به نام های سونیا و زوئی دارد.

به عنوان یکی از گزینه های ایفای نقش هاروی دنت در فیلم “شوالیه تاریکی” مطرح شده بود اما نقش به آرون اکهارت رسید.

وی یکی از دوستان صمیمی راسل کرو هم به حساب می آید. کرو در سال 2000 بازی در “مردان ایکس” را نپذیرفت و شخصاً هیو جکمن را برای بازی در این نقش به بریان سینگر پیشنهاد داد.

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

بیوگرافی هیو جکمن,زندگینامه هنرمندان,زندگینامه هیو جکمن

هیو جکمن فیلمها

مردان ایکس (۲۰۰۰)
کیت و لئوپولد (۲۰۰۱)
اره‌ماهی (۲۰۰۱)
ایکس ۲: مردان متحد (۲۰۰۳)
ون هلسینگ (۲۰۰۴)
خوش‌قدم (۲۰۰۶)
بر آب رفته (۲۰۰۶)
حیثیت (۲۰۰۶)
چشمه (۲۰۰۶)
مردان ایکس: آخرین ایستادگی (۲۰۰۶)
استرالیا (۲۰۰۸)
مردان ایکس: بنیاد مردان، ولورین (۲۰۰۹)
مردان ایکس: کلاس اول (۲۰۱۱)
فولاد اصل (۲۰۱۱)
بی نوایان (۲۰۱۲)
ولورین (۲۰۱۳)
زندانیان (۲۰۱۳)
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده (۲۰۱۴)
چپی (۲۰۱۵)
پن (۲۰۱۵)
ادی عقاب (۲۰۱۶)
مردان ایکس: اپاکلیپس (۲۰۱۶)
لوگان (۲۰۱۷)
برترین شومن (۲۰۱۷)

مهمترین افتخارات

کاندید دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد برای فیلم ” بینوایان “، کاندید دریافت جایزه گلدن گلاب بهترین بازیگر نقش مرد در یک فیلم موزیکال یا کمدی برای فیلم های ” بینوایان ” و ” کیت و لئوپلد

بیوگرافی هیو جکمن -بازیگر
انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۶

تمرینات مثبت اندیشی


راههای تمرین مثبت اندیش بودن با قانون جذب

برای نواختن پیانو، صحبت به زبان های خارجی یا حتی ضربه زدن به توپ تنیس، یادگیری امری عادی و شیوه ای متداول تلقی می شود. نکته این است که همان انعطاف ذهنی که باعث خواهد شد تا ما در کارهای ساده یا ورزش ها مهارت پیدا نماییم، این امکان را برای ما فراهم می کند که مثبت اندیشی را فرا بگیریم.

شوان آچور نویسنده کتاب “مزایای خوشبختی” می گوید:

همان طور که مغز ما شکلها و طرحها را در بازی تتریس تشخیص میدهد و نحوه چیدن سریعتر آنها را فرا می گیرد، می توانیم به مغزمان بیاموزیم که چیزهای خوب در زندگی را کاوش کند (به دنبال نکات مثبت باشد) تا بتوانیم امکانات بیشتری را ببینیم، انرژی بیشتری احساس کنیم و به سطوح بالاتر موفقیت دست پیدا کنیم. آچور این اثر را “اثر مثبت تتریس” می نامد.

تمرین برای شاد بودن,تمرین شاد بودن,تمرین مثبت اندیشی

تمرین برای شاد بودن

چگونه این کار را انجام دهیم؟ چن چهار فعالیت ساده را پیشنهاد میکند که به وسیله آنها میتوان مغز را آموزش داد تا به پدیده ها نگاه مثبت تری داشته باشد:

جست و جوی روزانه برای سه نکته مثبت

در پایان هر روز از سه اتفاق خوبی که آن روز برای ما رخ داده است، لیستی تهیه کنیم و درباره عوامل رخ دادن این اتفاقات تامل نماییم. اتفاقات خوب می توانند هرچیزی باشند، دیدن یک دوست قدیمی، نکته جالبی که یکی از همکاران در محل کار تعریف میکند یا حتی یک غروب آفتاب دل انگیز. ثابت شده است که جشن گرفتن موفقیت های کوچک باعث افزایش انگیزه و شعله ور شدن شادی می شود. ثبت روزانه اتفاقات خوشایند باعث خواهد شد تا احساس بهتری داشته باشیم و وقایع بهتری برای ما رخ دهند.

روزانه از یک نفر تقدیر کنیم

این روش را خیلی دوست دارم. برای داشتن چیزهای خوبی که به دست می آوریم باید آنها را تشخیص دهیم و اجازه دهیم که دیگران هم بدانند که آن موضوع برای ما هم اهمیت دارد و ما متوجه آن شده ایم. زمان بگذاریم و از تلاش یک نفر از اقوام یا دوستان مان در برابر دیگران تشکر یا تمجید کنیم. یک روش دیگر ارسال ایمیل های روزانه برای یک شخص است. آن شخص می تواند معلم قدیمی مدرسه ما باشد که زمانی به ما نصیحت ارزشمندی کرده است و اکنون هر روز از آن سپاسگزاری می کنیم. از خودمان شجاعت نشان دهیم و از یک همکار یا حتی کسی که فقط یکبار او را ملاقات کرده ایم، تشکر نماییم.

تمرینات مثبت اندیشی,تمریناتی برای مثبت اندیشی,راههای تمرین مثبت اندیشی

یک کار نیک انجام دهیم

انجام کارهای نیک (حتی کار کوچکی مانند آوردن لبخند بر لبان یک نفر در محل کار) باعث افزایش سطح خوشحالی می شود. متوقف کردن انجام کاری که انرژی فکری زیادی لازم خواهد داشت این قدرت را به ما خواهد داد تا از حلقه منفی نگری خارج شویم. سعی کنیم کارهای خوب کوچک ما محسوس باشند، مثلاً خرید یک فنجان قهوه برای کسی.

مراقب ذهن مان باشیم

تمرکز یعنی توجه داشتن به زمان حال بدون قضاوت درباره آن، باز کردن درهای آگاهی و رها کردن ذهن فراتر از محدودیت های منفی که می تواند به برقراری تعادل و مثبت دیدن تصاویر پیرامون کمک کند

تمرینات مثبت اندیشی
انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۶

اصفهان , ملکشهر , تیم تحقیقاتی ذهن برتر من

کلیه حقوق مادی و معنوی سایت مطلق به تیم تحقیقاتی میلیونر شو می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما